کیش مانوی، که تلفیقی از ادیان زردشتی، مسیحی، آیین بودایی و برخی گرایشهای عرفانی گنوسی بود، در سده سوم میلادی رشد و گسترش شتابان یافت. جهانشمولی، نجاتبخشی، معرفت رهاییبخش و عرفان فردی شایعترین گرایشها و سوداهای دینی آن روزگار بودند که مانی، با فراست، ترجمان همۀ آنها را در کیش خود گردآورد. از سوی دیگر شاپور یکم پس از کسب پیروزیهای پیاپی در شرق و غرب ایرانشهر و بهویژه پس از چیرگی در نبردهایی برابر امپراتوری روم، خود را در موقعیتی یافت که سودای جهانپادشاهی در سر بپروراند. تلاقی این دو اندیشۀ جهاننگر مدتی آن دو را به هم نزدیک کرد. حمایت شاپور از مانی بهدلیل بهرهگرفتن از ویژگی جهانشمول و ظرفیت جذب پیروان ادیان و مذاهب رایج در قلمرو رو بهگسترش ساسانی و تحدید قدرت روحانیت زردشتی بود. قدرت گرفتن سلسلۀ تازهتأسیس ساسانی و دعوت عام مانی مقارن یکدیگر بود؛ لذا مانی عناصری از آموزههایش را با واقعیتهای سیاسی و اجتماعی شاهنشاهی ساسانی تطبیق داد و آموزههای دینی رایج در قلمرو ایرانشهر، که ریشه در سنن و ادیان اصلی و شایع آن روزگار داشت، را در اندیشۀ دین جهانشمول خود جای داد.