جابجاییِ اشکانیان با ساسانیان چرخشی بزرگ در سیاستهای ژئواستراتژیک شاهنشاهی ایران بود. به این ترتیب، تغییر نگاهِ رومیان نسبت به ابرقدرتِ شرقی خیلی زود در همان نخستین آثار تاریخنگارانۀ معاصر با اردشیر بابکان خود را نمایان کرد و نگارندگان رومی تلاش کردند میانِ ساسانیان و خاطرۀ هخامنشیان پل بزنند. هدف از این پژوهش شناختِ ذهنیتِ روم و کارکردِ دستگاهِ تبلیغاتیِ این امپراتوری شاملِ برداشت (Perception) و انگاشتِ (Depiction) تازهبنیادِ آنان از ایرانِ سدۀ سوم و پاسخ به این پرسش است که روم، افزون بر این درک و فهم از شرایط جدید، چه واکنشی متناسب با آن ارائه کرد. بر پایۀ این پژوهش، به نظر میرسد راهبردِ روم در سدۀ سخت و دشوار سوم میلادی بزرگنمایی در کامیابیهای نظامیاش در برابر ساسانیان و حتی ارائۀ گزارشهای رسمیِ ساختگی و وارونه جلوه دادن واقعیت بود. آنان در این دوره به یک کلیشه سیاسی-رسانهای برای بازنماییِ رخدادهای جبهههای شرقیِ خود دست پیدا کردند که در سدههای سپسین ادامه یافت.