آیا محمدامین استرآبادی مجتهد بود؟

نوع مقاله : ترجمه

نویسندگان

1 استاد مطالعات اسلامی دانشگاه مک‌گیل کانادا

2 دانش‌آموخته فلسفه غرب دانشگاه شهید بهشتی و فلسفه اسلامی دانشگاه تهران

چکیده

دیدگاه رایجی که قائل است محمد امین استرآبادی (م. 1036 قمری /1626 میلادی) نزد فقیه اصولیِ شهیر، شیخ حسن صاحب معالم (م. 1011 قمری/1602 میلادی)، فرزند شهید ثانی (م. 965 قمری/1558 میلادی)، تلمّذ کرده و تا پیش از اخباری شدن در شهر مکه، بیشتر عمر خویش را مجتهد بوده، پایه و اساسی ندارد. این دیدگاه در اواخر قرن نوزدهم و به واسطهٔ کتاب روضات الجنات محمدباقر خوانساری مطرح شد و سپس بی‌آنکه مداقه‌ای بر آن صورت گیرد، به روایت‌های اصلی پیرامون زندگینامه، حیات و مقامات علمی استرآبادی راه یافت. بر این اساس، بسیاری از علما و محققان عصر جدید این دیدگاه را پذیرفتند و مبنای رأی خویش قرار دادند و لذا نتیجه‌گیری‌های ناقصی پیرامون ماهیت جنبش اخباری او ارائه کردند. طبق بررسی دقیق آثار استرآبادی و اشاراتی که وی به اساتیدی که نزد آن‌ها و اماکنی که در آن‌ها درس آموخته داشته، این شهر شیراز است که نقش اصلی را در شکل‌دهی به مواضع اولیه‌ اخباری وی در کلام شیعی او داشته است نه مکه؛ کلامی که از مواضع اخباری او در فقه و حدیث آکنده است. چنانکه از جوازات اعطا شده به استرآبادی بر می‌آید، او در پی نقل حدیث از مجتهد نامدار، محمد صاحب مدارک (م. 1009 قمری/1600 میلادی)، بوده اما نزد وی درس اجتهاد نخوانده است. تمامی این یافته‌ها ما را بر آن می‌دارد که در سابقه و ماهیت اندیشهٔ‌ اخباری استرآبادی، که در بخش عمده‌ای از ادبیات پژوهشی دست دوم آمده است، تردید کنیم و مجموعهٔ مشخصی از عوامل فکری و سیاسی-اجتماعی مؤثر در شکل‌گیری آن را مطمح نظر قرار دهیم.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Was Muḥammad Amīn al-Astarabādī (d. 1036/1626-7) a Mujtahid?

نویسندگان [English]

  • Rula Jurdi 1
  • reza mokhtari 2
1 Associate Professor of Islamic Studies, McGill University, Canada
2 MA. in Western Philosophy, Shahid Beheshti Univesity & Islamic Philosophy, University of Tehran
چکیده [English]

The prevalent view that Muḥammad Amīn al-Astarabādī (d. 1036/1626-7) studied with a prominent uṣūlī (rationalist) jurist, namely, Shaykh Ḥasan Ṣāḥib al-Ma’ālim (d. 1011/1602), the son of al-Shahīd al-Thānī (d. 965/1558), and that he was a mujtahid for most of his life before he converted to akhbārism (traditionalism) in Mecca, is largely unfounded. This view surfaced during the late nineteenth century, through Muḥammad Bāqir al-Khwānsārī’s Rawḍāt al-Jannāt, and was uncritically integrated into the major bio-bibliographical accounts on al-Astarabādī’s life and scholarship afterwards. Many modern scholars in turn adopted this view, producing inadequate conclusions about the nature of his akhbārī movement. Based on a close assessment of al-Astarabādī’s extant works and his references to his teachers and places where he studied, Shiraz rather than Mecca was decisive in shaping his early traditionist stance in Shī’a kalām (rational theology), which resonated with his traditionist positions in jurisprudence and ḥadīth. As far as one can tell through his yāzās (scholarly licenses), he sought to transmit ḥadīth from one mujtahid, namely, Shaykh Muḥammad Ṣāḥib al-Madārik (d. 1009/1600), but did not receive training in ijtihad (rational legal inference) with him. He appears to have been well-versed in the methods used by ūṣūlī jurists to evaluate ḥadīth and derive the law, prior to that time, through his studies in Shiraz. All these findings, lead us to question the background and nature of his akhbārī thought as they were presented in much of the secondary literature, and to bring attention to a distinct set of intellectual and sociopolitical forces that shaped it.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Safavid intellectual history
  • Muḥammad Amīn al-Astarabādī
  • akhbāriyya
  • ijtihād
  • kalām scholarship in Shiraz
  • Muḥammad Bāqir al-Khwānsārī